مهربون بودن در اوج مغرور بودن جذابیت خاصی داره (:

خسته‌ام خیلی خسته ..
از دوست داشتن آمده‌ام
و اگر تمام عمر استراحت کنم و همهٔ آرامبخش‌های دنیا را ببلعم خوب نمی‌شوم …
خسته‌ام، خیلی خسته ..
از جنگ آمده‌ام
من مدت‌ها برای دوست داشته شدن جنگیدم
زنده برگشتم امّا… با مین‌های خنثی نشده در اطرافم
با نارنجک‌های از ضامن جدا شده در دستانم
و گلوله‌های باقی مانده در تنفگم
زنده برگشتم امّا…پر از خاطره!
از غافلگیر شدن میترسم ..
از لحظه‌های تنهایی
از مین‌هایی که قرار است زیر پایم بترکند
و خاطره‌هایی که در مغزم …
دیدگاه ها (۵)

درد بی درمان شنیدی

یه روز عالی بماند به یادگار

خوبه پسر نیستی

مسافر راههای دور

عضوهای جدید ( پارت ۱۸ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط